نازنین گلم بابایی یه هفته پیش رفته بود مشهد که امروز قبل از ظهر رسید ما هم این مدت خونه مامانجون بودیم هم بهت خوش گذشت چون تنها نبودی و با خاله زهرا و فاطمه بازی میکردی هم گریه میکردی چون تو ددر(گردش)میخواستی و بابایی پیشمون نبود که با ماشین بریم ددر . اولش قراربود سه تایی بریم مامانی و بابایی و دخترخوشگلمون ولی هم بلیط هواپیما پیدا نکردیم هم هوا خیلی سرد بود و بابایی که خیلی دلش میخواست بره ما موندیم و بابایی با اتوبوس رفت اینم سوغاتی بابایی برای دخترخوشگلمون ...